جاوید قدیمی

سلام

سلام روزگار

سلام روزگار و آهی عشق ادرکنی!

ادامه مطلب

جاده ی متناهی هستی

شب از این ره به سلام سحرانگیز خیال، توأمان با وهم احدیت خواهد رسید. این هیاهویی گوشه و کنار همه از هلهله ی بی تاب گمان ساطع می شوند. چه…

ادامه مطلب

گمگشته ی راه

سوزی در پایم آهی در جانم من باید از این ره به کناری بروم من باید از این جا به سرای بروم این جا به سلامت ننشسته ام باید که…

ادامه مطلب