پنجره
پنجره ی نگاه من
پنجره ی نگاه من سودای دیدنت را دارد اشک می ریزم مثل باران چشمانم برق میزند چون قطرات زیر مهتاب
ادامه مطلبهوا ابری که می شود
هوا ابری که می شود پنجره ی اتاقم نقره ای می شود آن را هم دوست دارم نمی خواهم هوا آلوده شود آخر پنجره ام مدال برنز می گیرد!
ادامه مطلب