جاوید قدیمی

گم

گمگشته ی راه

سوزی در پایم آهی در جانم من باید از این ره به کناری بروم من باید از این جا به سرای بروم این جا به سلامت ننشسته ام باید که…

ادامه مطلب

بغض بهانه گیر

دلگیرم دل گیرم از این سکوت از این بهانه گم کرده ام سکوت خورشید را گم کرده ام بهانه ی بودن را باید تمام کنم این شب تاریک غبار آلود…

ادامه مطلب