جاوید قدیمی

آینه

تمام شده ام

تمام شده ام با زخمی بر روی شانه ام با زخمی بر روی دلت حالا توی آینه هم، آنگونه که می خواهی نیستم تمام شده ام از این همه غربت…

ادامه مطلب

میام پیشت

یه  روزی از همین در از همین پنجره میام پیشت آینه ها رو بخاطر تو میشکونم فقط بخاطر تو میشکنم از این غربت فاصله ها رو به افق میام راه…

ادامه مطلب

نقاب

نقاب خود را بردار شیشه ها آینه ای بیش نیستند، در پس هاله ای از سیاهی

ادامه مطلب