جاوید قدیمی

نور

خلوت نور

یکی از خلوت نور آمد به تماشای خرد دید و دیدان همه او را دیدنت ...

ادامه مطلب

خُرمگه نالان

تیر رس من بود مه جام مَهی کوش که از نیزه گه دین برهی چون که آنچه تو بدان آگهی نا آگاهی بی خردان است آنچه در دین من است…

ادامه مطلب

سر سپرده ی عشق تو

شعله ها از پس پرده ی نور می آیند به چشم چشم چشمه ی عشق لبریز وجود است هنوز کاش وام دار تو بودم کاش سر سپرده ی عشق تو…

ادامه مطلب